در ابتدا باید دانست؛ تلاش در مسیر علم و اشتغال به تدریس از مهمترین و باارزشترین کارهاست و ارتقای حقوق و مزایای معلمان از نشانههای اهتمام جامعه به علم و فرهنگ است. و در فرهنگ دینی ما تاکید شده است قاضی و معلم نباید دغدغه مالی داشته باشد.
پیامبران و امامان (علیهمالسلام) نیز مهمترین وظیفه خود را هدایت و تعلیم مردم میدانستند به همین جهت در هر موقعیتی که امکان اشتغال به تعلیم بوده و یا شرایط حکومت و هدایت مردم فراهم بوده است، وقت خود را برای کشاورزی و چوپانی صرف نمیکردند؛ اما اگر به دلیل عدم پذیرش مردم یا عدم مراجعه مردم شرایط تلاش علمی و حکومتی نبود به کار و تلاش دیگر اقدام میکردند؛ به عبارت دیگر میتوان گفت که برای جامعهای باید تاسف خورد که از امام و علمای خود برای هدایت و علم بهره نبردهاند و آن بزرگواران به کارهای دیگر مشغول میشدند و این نشانه بزرگواری اولیای خداست که شیفته ریاست نبودند و هرگاه شرایط حکومت عادلانه فراهم نبود به سادهترین کارها مانند کشاورزی و دامداری اشتغال داشتند.
پیامبر گرامی اسلام (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیش از هجرت و بهخصوص در زمان قبل از بعثت به چوپانی و تجارت مشغول بوده است، در سیرهى ابنهشام حدیثى نقل شده که پیامبر(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: ... من هم گوسفند مىچراندم، (سیرهى ابن هشام، ج 1، ص 176، چاپ مصر) پس از هجرت، پیامبر خدا کشاورزى و باغبانى داشتند.
پس از آنکه حضرت از مکه به مدینه هجرت کردند، مردم مدینه زمینهایى را به ایشان اهداء کردند و رسول خدا(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) در آن زمینها کشاورزى و باغبانى مىکردند. پس از آنکه مسلمانان در دفاع از اسلام، با دشمنان درگیر شدند، ثروتهاى زیادى به دست مسلمانان افتاد. این ثروتها دو قسم بودند. برخى از آنها بدون اینکه جنگى صورت بگیرد، در اختیار مسلمانان قرار مىگرفت. اینگونه ثروتها که بدون درگیرى به دست مىآمد، به نص قرآن، حقّ خاصّ پیامبر بود و در اختیار آن حضرت قرار مىگرفت، مانند فدک، سرزمینهاى بنىنضیر و دو قلعه از قلعههاى خیبر به نام وطیح و سلالم. پیامبر اسلام در این باغها و زمینها به کشاورزى مىپرداخت و با درآمد آنها، زندگى خود و خاندان خود را اداره مىکرد و با بقیهى درآمد آن باغها و زمینها براى مسلمانان تدارکات جنگى تهیه مىکرد. همچنین بهعلاوه این زمینها و قلعهها، یکى از عالمان یهودى به نام مُخَیریق هفت باغ خود را به پیامبر بخشید و به جنگ احد رفت و در دفاع از اسلام و پیامبر به شهادت رسید. این هفت باغ که بهعنوان «عوالى» معروف بودند، در اختیار پیامبر قرار گرفت و آن حضرت در این باغها هم کار مىکردند. (سیرهى حلبیه، ج 3، ص 361، س 3، محشّى به سیره نبویه، سید احمد زنى دحلان).
علاوه بر اینها خُمس سرزمینهایى که با لشکرکشى فتح مىشد، متعلق به شخص پیامبر بود و آن حضرت در آن زمینها هم مىتوانست کشاورزى کند. روایاتى نیز آمده که نشان مىدهد پیامبر اسلام و على (علیهالسلام) کشاورزى مىکردند و باغ داشتند. بهعنوان مثال حدیث دوم، چهارم و پنجم از باب 9 جلد 12 وسایلالشیعه، صفحه 22 و کتاب التجارة، ابواب مقدمات و نیز حدیث 1 و 2، باب 10 دلالت دارند که پیامبر و على (علیهالسلام) کشاورزى و باغبانى مىکردند. در همین باب 10، در حدیث سوم آمده است: (ما فى الاعمال شىءٌ اَحبُّ الى اللّه من الزراعة و ما بَعَثَ اللّهُ نبیاً الاّ زرّاعاً الاّ ادریس فانّه کان خیاطاً) چیزی براى خدا محبوبتر از کشاورزى نیست و خداوند جز ادریس که خیاط بود، همه پیامبران را کشاورز مبعوث ساخته است . این حدیث هم مىرساند که همه پیامبران کشاورزى مىکردهاند.
در مورد حضرت علی (علیهالسلام) نقل شده که با دسترنج خود یک هزار نفر برده خرید و آزاد کرد .(وسایل الشیعه ج 12، ص 22 باب 9 ح اول، ابواب مقدمات تجارت).
خرید این همه برده و آزاد کردن آنها نشان میدهد که حضرت علی (علیهالسلام) کار میکرده و درآمد داشته است. حضرت علی (علیهالسلام) میتوانست از بیتالمال بخورد و از حقوقی که خداوند برای او قرار داده بود استفاده کند ولی آن حضرت با درآمد شخصی خود زندگی میکرد.
در روایتی آمده است که علی (علیهالسلام) فرمود: خداوند به حضرت داوود وحی کرد که تو بنده خوبی هستی اگر از بیتالمال نخوری و با دسترنج خود زندگی بکنی، حضرت داوود به خاطر این تذکر خداوند، چهل روز گریه کرد و پس از آن حضرت داوود به دست خود زره درست میکرد و میفروخت. حضرت داوود 360 زره بافت و به 360000 درهم فروخت و درنتیجه صاحب اموال زیادی شد و از بیتالمال بینیاز گردید. (همان، ح3) آیا حضرت علی (علیهالسلام) که این داستان را نقل میکند، میشود که خودش خلاف آن را عمل بکند؟! حضرت علی (علیهالسلام) با تلاش و کوشش خود، نخلستانهایی احداث کرد، چاههایی کند، قناتهایی راه انداخت و از درآمد اینها زندگی بنیهاشم را اداره میکرد که هماکنون نیز بعضی از این چاهها و نخلستانها بعد از گذشت قرنها باقی مانده مثلا در مدینه منوره جایی است معروف به محل چاههای علی یا نخلستانهای علی.
در روایاتی دیگر آمده است که علی (علیهالسلام) بیل میزد و زمینها را آباد میساخت و نعمتهای نهفته در دل زمینها را بیرون میآورد. (وسائل ج 12 ص 22، باب 9، ح 2؛ امام علی و اقتصاد، محمد دشتی، ص 390، مجموعه الگوهای رفتاری شماره 3). علی (علیهالسلام) فرمود: «من وجد ماء و ترابا ثم افتقر فأبعد الله» (همان، ص 24 ح 13) هر کس آب و خاک داشته باشد و فقیر باشد خداوند او را از درگاه خود دور میکند. امام باقر (علیهالسلام) فرمود: مردی حضرت علی (علیهالسلام) را دید و گفت: یا علی! این بار، چه باری است؟ علی (علیهالسلام) فرمود: اینها یکصد هزار نهال خرما است و میروم تا بکارم. و آن حضرت همه آن هستهها را کاشت و همهاش نهال شدند. (همان، باب 10 ص 25 ح 1).
توجه به این نکته داشته باشیم که پس از وفات پیامبر اسلام، مخالفان حضرت علی و دستگاه خلافت تلاش کردند تا بنیهاشم و در رأس آنان حضرت علی و فاطمه زهرا (علیهماالسلام) در تنگنای شدید اقتصادی قرار بدهند تا بتوانند بر ضد آنان کار بکنند و برای همین منظور فدک و بسیاری از ثروتهایی را که متعلق به فاطمه زهرا بود گرفتند و اگر ثروتهایی را که حضرت فاطمه داشت نمیگرفتند، بنیهاشم بهراحتی زندگی میکردند و روی همین باغات و مزارع کار میکردند. حضرت علی (علیهالسلام) وقتی با این محاصره اقتصادی مواجه شد، دست به کار شد و باغاتی را احداث کرد و بنیهاشم از محاصره اقتصادی نجات یافتند. (امام علی و اقتصاد، ص 104).
حضرت علی (علیهالسلام) پس از خود، ثروتهایش را وقف بنیهاشم کرد و پسرش امام حسن (علیهالسلام) را سرپرست و متولی موقوفات قرار داد و پس از امام حسن، امام حسین و پس از امام حسین اولاد آن حضرت را بهعنوان متولیان این موقوفات معرفی کرد و این متولیان در همین باغات و اراضی موقوفه مشغول به کار بودند. ( زندگانی حضرت مجتبی، عمار زاده، ص 338 چاپ 1337 شمسی). حضرت فاطمه زهرا هم ثروتهای خود را وقف بنیهاشم کرد و حضرت علی، پس از او امام حسن و پس از او امام حسین و اولاد او را متولی این موقوفات کرد.
برای نمونه به یکی از این وقف نامهها و وصیتنامهها اشاره میکنیم: در نهجالبلاغه فیض الاسلام جزء پنجم شماره 24 چنین آمده است:
«این است آنچه که بنده خدا علی بن ابیطالب پیشوای مؤمنان درباره دارایی خود به آن فرمان داده، برای به دست آوردن رضای خدا تا به سبب آن مرا به بهشت داخل نماید و براثر آن آسودگی آخرت را به من عطا بفرماید. (در بخشی از این وصیتنامه آمده است:) پس از من، حسن بن علی سفارش مرا انجام میدهد. از مال و داراییم بهطور شایسته در نیازمندیهای خود صرف میکند و به مستحقان میبخشد و اگر برای حسن پیشامدی نمود و حسین زنده است، وصی من پس از حسن، حسین است و سفارشم را مانند او انجام میدهد...
این وصیتنامه و وقفنامه طولانی است و در نهجالبلاغه هم چند بند آن را آورده و ما از آن چند بند چند سطر را آوردیم و اگر میخواهید همه این وصیتنامه و وقفنامه را ملاحظه بکنید میتوانید به کتاب وسانلالشیعه ج 13 ص 312 ج 4 کتاب الوقوف و الصدقات باب 10 مراجعه کنید. وسائل الشیعه به نقل از تهذیب شیخ طوسی همه وصیتنامه را ذکر کرده است و بسیار طولانی است. این وصیتنامه نشانگر ثروت و دارایی حضرت علی است که همهاش با کار و زحمت آن بزرگوار به دست آمده و در راه خدا بعد از خودش وقف شده است. و همچنین نشان میدهد که حضرت امام حسن (علیهالسلام) مسؤول و متولی این داراییها است و این داراییها وقف است بر اولاد علی و فاطمه (علیهماالسلام).
بعد از امیرالمؤمنین، امام حسن (علیهالسلام) هم در این باغات و مزارع کار میکردند و امام حسین (علیهالسلام) هم متولی و مسئول این ثروتها بود و روی آنها کار میکرد.
حضرت امام باقر (علیهالسلام) هم بااینکه متولی و سرپرست موقوفات بود و بااینکه امام مردم بود و میتوانست از حق و حقوقی که خداوند برایش در نظر گرفته استفاده کند ولی بااینحال کار میکرد.
در این باب به یک روایت اشاره میکنیم:
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: محمد بن منکدر میگفت: من گمان نمیکردم که امام زینالعابدین کسی برتر از خود را به یادگار بگذارد تا اینکه پسر او محمد بن علی را دیدم، من خواستم او را موعظه کنم ولی او مرا موعظه کرد. یاران محمد بن منکدر گفتند: چطور تو را موعظه کرد؟ گفت: روزی در ساعاتی که هوا گرم بود به اطراف مدینه رفتم. محمد بن علی(یعنی امام باقر) با من برخورد کرد درحالیکه به دو نفر تکیه کرده بود و با آن حال از مدینه برای کار بیرون آمده بود. در دلم گفتم شگفتآور است پیرمردی از قریش در این ساعت گرم و با این وضعیت برای کار دنیا بیرون آمده است. من باید او را موعظه کنم. به او نزدیک شدم، سلام کردم و او هم درحالیکه عرق میریخت، جواب سلام را داد. گفتم: خداوند تو را اصلاح کند این چه وضعی است؟! پیرمردی از پیران قریش در این هوای گرم و با این حالت در طلب دنیاست، آیا اگر در این حال به ملاقات خداوند بروی چه خواهی گفت؟! محمد بن علی گفت: اگر در این حال مرگم فرارسد در اطاعت خدا مردهام. من با این کار، خودم و خانوادهام را از تو و از مردم بینیاز میکنم و من از آن لحظه میترسم که در حال گناه باشم و مرگم فرارسد وگرنه در حال کار مُردن، در حال عبادت مُردن است. به او گفتم: خدا تو را رحمت کند درست گفتی. من خواستم تو را موعظه کنم ولی تو مرا موعظه کردی. (وسایل الشیعه ج 12 ص 9 باب 4 ح 1 کتاب التجاره، ابواب مقدمه)
این میرساند که امام باقر (علیهالسلام) شخصا کار میکردند.
امام صادق (علیهالسلام) هم مانند امام باقر گرچه متولی و مسئول موقوفات پیامبر، علی و فاطمه (علیهمالسلام) بود ولی بااینحال شخصا بیل به دست میگرفت و کشاورزی میکرد و گاهی هم از طریق مضاربه ثروت به دست میآوردند.
عبدالاعلی میگوید: در اطراف مدینه، در یکی از راهها در هوای گرم تابستان امام صادق (علیهالسلام) را دیدم و گفتم: فدای تو بشوم تو با این مقام و عظمت چطور در این روز گرم خود را به مشقت انداختهای؟! امام فرمود: ای عبدالاعلی! آمدم کار بکنم و روزی حلال به دست آورم تا از مانند تو بینیاز گردم.(وسایل ج 12 ص 10 ح 2)
ابو عمرو شیبانی میگوید: روزی امام صادق (علیهالسلام) را در هوای گرم دیدم که بیل گرفته؛ روپوش سفتی هم پوشیده بود، در باغ خود کار میکرد و عرق میریخت، گفتم: فدایت شوم بیل را به من بده تا من بهجای تو کار کنم. امام فرمود: من دوست دارم که انسان برای اداره زندگی خود ناراحتی گرمای آفتاب را بچشد. (همان، ص 23 ح 7 باب 9).
ابو بصیر میگوید: از امام صادق (علیهالسلام) شنیدم که فرمود: من در برخی از باغاتم کار میکنم و عرق میریزم بااینکه کسانی هستند که آن کار را انجام بدهند ولی من خودم آن کارها را میکنم تا خداوند ببیند که من در پی به دست آوردن روزی حلال هستم.(همان، ص23 ح 8).
محمد بن عذافر به نقل از پدرش میگوید: امام صادق (علیهالسلام) مبلغ 1700 دینار به پدرم داد و گفت: با این تجارت بکن و امام فرمود: من عاشق سود نیستم و فقط میخواهم خداوند ببیند که در پی کسب روزی حلال هستم. پدرم میگوید: من با این یکهزار و هفتصد دینار تجارت کردم و برای امام صادق (علیهالسلام) یکصد دینار سود از تجارت آوردم و به آن حضرت گفتم: سهم سود شما یکصد دینار است. امام خوشحال شد و فرمود: آن را هم روی سرمایه من بگذار و تجارت بکن. پدرم با این اموال امام صادق (علیهالسلام) تجارت میکرد و پدرم پس از چندی مُرد. از سوی امام صادق (علیهالسلام) پیام آمد که مبلغ 1800 دینار ما را به عمر بن یزید تحویل بدهید. (همان، ص 26 باب 11 ح اول)،
این میرساند که امام صادق (علیهالسلام) بهعلاوه اینکه شخصا به کشاورزی مشغول میشد، از راه مضاربه هم ثروت حلال کسب میکرده است.
در مورد امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) هم علی بن ابیحمزه میگوید: امام موسی بن جعفر در یکی از زمینهایش کار میکرد و عرق میریخت. گفتم: فدایت شوم پس مردها کجا هستند؟ امام فرمود: ای علی! بهتر از من در زمینهای خود شخصا کار کردهاند. گفتم: بهتر از تو چه کسانی هستند؟ فرمود: پیامبر، حضرت علی و همه اجدادم و کار روی زمین، از سنتهای پیامبران، اوصیای آنان و صالحان است. (همان، ص 23 ج 6، باب 9).
بقیه ائمه هم به همین منوال کار میکردند و از این طریق روزی خود و خانوادهشان را تامین میکردند.
بنابراین یکی از منابع تأمین هزینه زندگی امامان معصوم، کار شخصی آنان مخصوصا بر روی زمین بوده و گاهی هم از طریق تجارت ثروت حلال به دست میآورند. اما در مورد شغل و کار پیامبران و انبیاء الهی هم باید گفت که بنابر روایات و شواهد تاریخی پیامبران الهی هم مانند ائمه معصومین همه با کار کردن، رزق و روزی خود را به دست میآوردند؛
بهطور مثال در روایتی امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: آن روز که آدم ابوالبشر از بهشت به زمین رانده شد و نیاز به غذا و آب پیدا کرد، با حضرت جبرئیل به مشورت پرداخت و از او یاری طلبید. جبرئیل آدم را چنین راهنمایی کرد: «ای آدم! اگر میخواهی نیازمندیهای خود را برطرف کنی، کشاورز باش و به زراعت بپرداز»( وسائل الشیعه، ج19، ص37)
و اینگونه بود که پدر انسانها، نخستین کشاورز روی زمین شد.
همچنین روزی یکی از یاران امام صادق (علیهالسلام) از ارزش کار دهقانان پرسید، امام پاسخ فرمود: «همه پیامبران الهی جز حضرت ادریس (علیهالسلام)، از راه کشاورزی امرار معاش میکردند، ولی حضرت ادریس به کار خیاطی مشغول بود». (تهذیب، ج2، ص115)
پیامبر اعظم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز فرمود: «تمام پیامبران الهی پیش از آنکه به مقام نبوت برسند، مدتی چوپانی کردند.( میزان الاعتدال، ج3، ص293.)
همچنین برخی دیگر از پیامبران الهی به شغلهای دیگری هم مشغول بودهاند چنانچه نقل کردهاند حضرت نوح به نجاری میپرداخت یا حضرت داوود زره سازی و آهنگری میکرد و حضرت هود و صالح تجارت میکردند، نیز نقل شده که حضرت سلیمان (صلواةاللهعلیه) به حصیربافی مشغول بود.(برای توضیح بیشتر میتوانید به بحارالانوار مراجعه کنید)